مردم چشمم
هر نيمههاي شب
در محتملترين امكان بودنت جمع میشوند
حرف اول با رمز والنون.
عميقترين كانون اين ميدان/خون
نور میخورد
پشت اين صفحه
سيبي را گاز میزنم
تايپ میكنم:
روبهروی تصويری از تو
سرت را میگذاري روي سينهام سنگ
دارم با كيبورد هی پوستت را چنگ میزنم .
گيج میخورم
كه دايره كاملترين است
از تصويری از تو
پر از شكلهایی از رنگ
تا من كه از تو منگ بر تصويری كنار تو
توی سطرها لنگ
بروم براي ديدن تصويري از تو
خب دلم برايت تنگ میشود .
بعد بوم بِكش
ميان (ما يك طرحيم از جنگ)
بوي او/ من مولف
بوي رو
بدون روسريت كه از هر سو
سوز باد را داد میزند
اصلا خود بوي گندم
من براي بار چندم معصوم نمیدانم چندم را برايت (تو_مولف)
بيرون بيندازم آن سمت بوم.
بوم بِكش
ميان اين گندمزار مترسكی
زار
زار
كلاغهایی در چشمانش حلقه میبندند دور
كه دايره كاملترين است را بِكش
خودت را بِكش
من را
مترسكی تنها، تنهایی خودش را تمرين میكند را
تنها بكش
تنت را
شبيه گوزني رام كه با پلنگی
آرام غلت میخورد
و ضربه میزند روی اين
بوووووم/دام
تايپ كنم:
بايد مثل آدم
خوشههای سطرهای قبل را فرود بيايم
نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس نفس
كلمات كج و معوج را دور بزنم
كه دايره كاملترين است.
سرد در پلانی كه با هم رج میخوريم
در نمايي پر از تب (داخلي-شب)
گم میشويم و گور
تنت بغداد میزند بدجور.
زير شمشير غمت
عربي صدای همين رودخانهای را كه گريه كردهای برقص.
نور؟ _رفت
سيب افتاد
و صدای تو توی رگهايم يخ زد
(_برو …. برو…. تو كه جرأت نداری بقيهش رو بخونی
_آخه …آخه …چشات سگ داره )
رود از ميان قلبم تير میكشد.
جرأتشو دارم نيگا:
تكثر تصوير.
شب موهايت، قاف ابروهايت، قونيه دهانت
پشت نگاهت
پلك میزنی
گرگوميش میشود راه
ميشیِ چشمهايت ماه
ميشیِ چشمهايت همينجایِ متن گير میكند
ميشیِ چشمهايت از مونيتور بيرون میزند
ميشیِ چشمهايت از شعر بيرون میزند
پاورچين پاورچين
من را از اتاق بيرون میبرد
و ميان دشتي از گلهای هم اسمت
دستم را میگيرد
شعر دور میشود
كه گرگوميش چشمهايت بيماریست
من آماده میشوم برای شركت در يك عمليات انتحاری
در سينهام بمبی مدام تيکتاک میزند:
آغوشت را
آغوشت را
آغوشت را
شيرجه میزنم در آغوشت
پيكسلهای پوستت منفجر میشوند
مونيتور تَرَک میخورد
نوتبوكم را میبندم
و تو را در آن دفن میكنم
#حسين_معاصر
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد