به رنگِ تاکِ باکره میمانست شاید!
و اما را
چون فریضهای بر زبان و زمان
در قائدهی پهناور لکهای پرت/آب میکرد
خاک شریف بازمانده از ترکها
سفیدی ژله
بر شیرینی نان گرم.
چرا زود رهایت کردم
زخمی را لیسیدن
دست کم با این پیشفرض که خیسی لکنت زبان را تسهیل میکند.
خون حیض بر پاشنه
محور باریک را هم منظم کرده…!!
به سفیدی این کاغذ نگاه کن
زنی
ریشههای نازک آهن را
لای روبانی سفید پیچید.
و گذاشت
رد بوسه بر نواحی غریباش
فرو رفتگی توی پلکها را
متورم کند.
زن
شاهکار هولناک خودش بود
در بود
و شریان موی رگها
سکوت پرده را
به سمت روشن ماه تاریک میکرد.
هی
خانم زیبا!
خواب به سوختن ادامه میدهد
و دیوارها همچنان متکثرند
کسی که این شعر را میخواند
خوب به خاطر دارد
لبهای چه کسی کسری از لیوان را رنگی کرده بود.
تا چند خیابان به بن بست تو
تا چند لاله
آسمان را در سمتی که تو ایستادهای جاده میکند
رویاها ادامهی تواند.
با تار موهایی که به دست آب دادی.
#روح_اله_آبسالان
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد