بیا گمان کنیم که خاموش بوده ای
گمان کنیم تلفن ِ همراه تو گم شده است
گمان کن به “شاهی ” نرسیده ای
من , زنی که دیده ای نیستم
و گذشته , بر مدار ِ یک خواب چرخیده است
اما
چگونه کسی می تواند , تنهایی ِ کسی را بردارد
کیلومترها برود
و بعد , صدایی شود در چاه ?
چگونه صورتی از شروع را
که در چند سالگی اش مانده
به توقف نشان بدهم?
به سکوت وصلش کنم?
جهات ِ این اعداد , به دلتنگی نزدیک ترند
خودی تر از آنند
که مقابلم بایستند و نگویند :
بغض , گلو را پاره می کند
غده ای می شوی و بر می گردی به سنگ
هجوم ِ کودکی ام به لب هایت , تب است
فرو می نشیند با تلنگری
و از نو بیدار می شوم از مرگ
به “شاهی ” که می رسم
شالیزار یله می شود بر بازوت
به یادم می آورد , چگونه از تصور ِ چندین خواب , تاریکم
گمان کن
به خانه نرفته ام
سایه ای فرضی
از دیواری غیر فرضی
حذف خواهد شد ?
#زبیده_حسینی
وب سایت
cherouu.ir
انیستاگرام
cherouu11
http://t.me/cherouu