خواننده
این شعر را هر جا به صفحهی لپتاپ بخوانید
با رویایی خیس در شهری به فرنگ یا ییلاقی حوالی نیویورک
تا دود آبی سیگار
از درزهای فلزات اشیا و خانههاتان
آرام بیرون بزند از هستی
و شکلی غریب در خلا
تصویر مکدری از رنج باشد شما را
این شعر را درازکش به پشت به تخت یا به پیرانهسریتان
و گیسوان زنی ریخته بر بدنهاتان تاریک
به صدای هنرپیشهای خشدار بشنوید بعد ها
زیر چتر مدور پاییز
خیس و زرد
با بیدی از بلور
سپیداری از آب
این شعر را در خلوتی از فکرهای خیابان
میان آواز سیرسیرکها در شبی بهار بخوانید
به قائمشهر
با سوت بلند کارخانهی نساجی
و بوی عرق کارگران بافنده وُ
هشتتیر پدر
پنهان در صندوق
چیزی که چون لولای دری در تخیل
به کارتونی با خانهای و خاطرهای و خدمتکاری چوبی باز میشد
در هوایی که ابری میشد
باز بعد از باران
این شعر را به بوی جوهر چاپ
بر برگهای شب نامهای در میان چند همرزم بخوانید
هنگام که “هیچ نداشتند ببازند” به شکلی مایوس
زیر کت هاشان ورم کرده بود
و با صدای پاهای اسب هاشان بر سنگ فرش مشروطه
همچون چرخ دنده ای
در ساعت یازدهِ شبی در تاریخ
زنگ می زدند
این شعر را هنگامی که مادرتان
چیزی نامعلوم را در چشم هاش پنهان میکند بخوانید
چیزی مسدود در رگی پنهان در مه
تا من با نهایت تاسف دست هایم را به موازات درزهای شلوارم
“غم آخرتان باشد”
و آواز عزای قرآن در زوایای ظهر “زنده باشید”
این شعر را تنها تو میدانی خطاب به تو نوشته ام
از صد سال پیش کز زیر تاق داغ بازار و چادرت
معماریِ لگد خوردهی این دیار بود
این شعر را به هیزمی در اساطیر بشکن و کنار آتشدانِ گذشته
با سگت که دیگر پیر و
همسرت که دائم از افرایی سخن میگوید در ابتدای کوچه بود
ببر این را بر زیر شیشه بگذار میزت
تا ستاره ها در آستین ات گریه کنند
#سعدی_گلبیانی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🔴⚪️🔴
cherouu.ir سایت
🔴⚪️🔴
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل #مجله_ادبی
#شعر_دیگر #شعر_معاصر #شعر_پست_مدرن #شعر_سیاسی
#شعر_متعهد
#ژن_ژیان_ئازادی
#شعر_امروز #شعر_آزاد
#شعر_پیشرو #شعر_متفاوت
#poet
#poem
#poetry
#magazine
#poem_iran
#cherouu
#woman_life_freedom
