«قطعهای برای مزار شدن»
بنشانندم به جای بال بر روی پروازهای نرفته
جا بدهند چشمهایم را بر صورتی که تناسباتش را هزارهای دیگر زیباست
بگوییام از گوش سپردن به لحظهای که زهر ماجرا را گرفتهای ـــ بی پشت، بی پناه
چطور میشد درخت شد نشانده نشد در خاک؟
چطور میشد با این اقلیم چیزهایی رسته باشد برای وقت اضطرار؟
ببین در اضطرار راههای بند آمده نه با برف، با خون… در اضطرارهای راههای بند آمده قابله میشدم
و حامله زنی بود که احشا تنش را بیرون ریخت و اسب تروای این شهر شد
ـــ هنوز من را از روی زنده بودن بازمیشناسند و در «یکی از آنها بودن» دستها و لبهایم زائد است
ـــ هنوز شاهد زندهی این جماعت با زخمهای ساختگی شمایلشان، منم؟
دور من را بگیر وقتی که در خوابهایم سه شب به هوش بودم برای هر صدا
سه شب به خواب دیدهام که تنها ماندهام و در تنها ماندنم خیرگی است به روی برگرداندن
سه شب به خواب دیدهام که در پارهی تن تو بودن جراحتهایی است بی ثمر
سه شب به خواب دیدهام آنکه رعد و رعشه را روا داشته بر ما، مرگ را به اندازهی مشترک شدن گوری با تو جلو میاندازد
صبح بیداری از دستهایم خورشیدی به بار بارآورد مشروع به گذشتن از گرمای خون
از قسمتهای زندهی تنم صدایی ماند گرفته از یک پرگویی مدام
زمین محفظهای شد که به تخمیر ما ایستاد و خدا همان کسی که لا به لای پشتههای زخم من کرم میگذارد
دوباره میدوانندم زیر ابرهای بارور شده، آسمان ببارد بگیرند پوستم را زیر بارش: عافیت باشد
این رشتهی آنهاست پنبه کن… پنبه کن وقتی خون اثر نمیکند
این درهترین دریدهی شهر دهان من است اگر صدا شود
بپرس چطور این همه جمع میشود در من؟
چطور پاشویه میکنند و داغ میزنندم همزمان؟
در صورتها دیدهام تنها گذاشته من را آن که زبان جمعیتام را میدانست
بپرس از این جماعت، من کوه را از روی شانهام چگونه زمین بگذارم؟
#لیلا_حکمت_نیا
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟤🟠🟤
cherouu.ir سایت
🟤🟠🟤
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل #مجله_ادبی
#شعر_دیگر #شعر_معاصر #شعر_پست_مدرن #شعر_سیاسی
#شعر_متعهد
#زن_زندگی_آزادی
#شعر_امروز #شعر_آزاد
#شعر_پیشرو #شعر_متفاوت
#poet
#poem
#poetry
#magazine
#poem_iran
#cherouu