“به کشتگان و مادران داغدار”
“خونِ دقیق”
چون تاکی که ساق خویش بپیچانَد بر ساق خویش
و بر نور برود بالا
زنی پیچاند مرگهای خویش را بر خویش
و از چیرگی رفت بالا
آنگاه اعصابها یکییکی شروع کردند به حرکت
هرکس قتل ِ خویش به دست گرفته
در هوا میچرخاند
و زندگانی را دیدم
که نمیترسیدند از زندگانی که میترسند از مردگان
چه موسمی!
جوان بر تاریخ عمود است
و بوی وسیع ِ چهره میآید؛
آیا مادران ِ داغدار در کوچه ایستادهاند؟
چه موسمی!
انگار چای داغی در زاگرس به تو تعارف کرده باشند
و در زیر بلوطی کهنسال
اعصاب ِ صحیح ِ انسان
چون موهای نرم گنجشگی مابین سنگها در حرکت باشد
ای ظلم!
خون ِ دقیق بر خاک جاری است
و از هر سو بوی لعل کوهستان میآید
ای ظلم!
ما بسی قلب معتبر از دهلیزها آویزان کردهایم
اکنون
سرزمین لبخندهایی نیرومند دارد
و ما که میتوانیم از آهن و حفره عبور کنیم
و شیرهی گیاه را به یاد بیاوریم
نگاه کن
کارگران در مزارع دلهره ایستادهاند
و نور بر سرهای مستقیمشان میتابد
پس آنان نیستند از آنانی که کلام میخواهند
کلام ِ منضبط
آنان دستهایی دارند مخصوص لمس میوهها و نتایج
و یادم هست نفتکشی سراسیمه از دماغه کوه بالا رفت
و در میان برفها ناپدید شد
آیا زمان دوباره از خواب عمیقش برمیخیزد؟
ای خورشید!
ما آن نسلی هستیم که قلب را در خلوتهای مرطوب درمیآورد
نگاه میکرد و آرام بر جایش میگذاشت
پس! نورهایت را دور بینداز
اگر زودتر بر کارخانهها بتابی
نگاه کن!
نگاه کن!
سوگواران کنار تپهها ایستادهاند
و نور بر چشمهای سریعشان میتابد
جان ِ ما چالاک است
چون سنگ ِ زبر ِ زاگرس
پس عبور میکنیم
پس عبور میکنیم
و این بدن را میکشانیم
چرا که ما نام تمام قبرستانها را میدانیم
و درختی که به ما مینگرد
بر پرتگاه میروید.
#مراد_فروهر
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟤🟠🟤
cherouu.ir سایت
🟤🟠🟤
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل #مجله_ادبی
#شعر_دیگر #شعر_معاصر #شعر_پست_مدرن #شعر_سیاسی
#شعر_متعهد
#زن_زندگی_آزادی
#مادران_داغدار
#شعر_امروز #شعر_آزاد
#شعر_پیشرو #شعر_متفاوت
#poet
#poem
#poetry
#magazine
#poem_iran
#cherouu