آهی لابهلای دندان و پوست
و زنی
که با خون حیض در ساق
قدم به معبد میگذارد
شب را تا استخوان میشناسد
چرا به تو راه ندارم؟
ماده گرگی مرده
کنار جاده
برف
و تولههای غریبه
پلاس چرم پستانهاش را گاز میگیرند
قیامت یعنی همین
این شب که پوشیدهای دکمه ندارد
و کسی صبح را صلا نمیدهد
من لیسیدن زخمها را بلدم
و قلبت را با طعام نوازش خواهم داد.
محرابی بی وضو و نماز
که سر به علفزار سینهات نسایم
و صدای قلبت در باد
در زوزههای خانه
زیر چکمههای سربازان غریب
تاریخ دستهات به کدام پیچ میپیچد؟
تو که سواد نازکشیدن نداری
باید مشق را از ابتدای خط…
یک بار دیگر تاس بریز
در ساباط برف میبارد
و من
آهی
برای دمیدن به آتش ندارم
#مریم_منصوری
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🔴⚪️🔴
cherouu.ir سایت
🔴⚪️🔴
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل
#ژن_ژیان_ئازادی
#شعر_امروز
#poet
#poem
#cherouu
#woman_life_freedom