۴ شعر از #مهدی_شجاعی
۱)
«پرندهی سیاه ِ ریزنقش»
تندیس قلب تو باد
جلوهی متروک!
صحرای ریخته در محو
سطح سراب
از ریشه میچرخد و
رد هول
شتاب میبندد
[–و کویر حمل میشود بر لحظه]
تعادلِ بودن است
چهرِ شکسته در سیاه
که سایهروشنِ مرگ
تن از ابر دارد و
نیمرخ از گلوت میگیرد.
۲)
وزینتر از سمند
بر گیسوانم
–پیش میبَرَدم
سوی چکاد ِ آخر.
هنجار حنجرهات بود
دمی که گره میخورد
آواز شامخت
به نبض ِ حریص
به حفرهای ابدی در مه
که از برفهای قله نسب داشت.
۳)
جراحتی به ارث دارم از لحظههای نیلوفر
و اولین چکیدن آب
از بوزینگان ِ غار
که چهره کوفتند
به تاریکی
تا جانب هذلولیات
صدای آبگین برتابد:
همهی آوازها
به تو میرسند
که لغزانی اگر
تای ِ غمزه میرانی
به دهلیزهای گم
به اطلس بیانجام
بیشباهتی به سکوت
که مرگ را گود میکند.
۴)
از فاشترین طیف ِ تو
گذر داشت دریا
که نیمهشبان ِ حریر
ازالهی فصلهای آکله بود
بدخش قلب را
اینهمه اخگر
حدس ِ نحیفیست
بگذار آسان شود سنگ
ببند پلک و
صحاری دل را ببخش
به سعی ِ برف و
به لغزش ِ ارکان ِ آب
که از تراک ِ راز
عطری آخته میآید.
#مهدی_شجاعی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟤🟠🟤
cherouu.ir سایت
🟤🟠🟤
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل #مجله_ادبی
#شعر_دیگر #شعر_معاصر #شعر_پست_مدرن #شعر_سیاسی
#شعر_متعهد
#زن_زندگی_آزادی
#شعر_امروز #شعر_آزاد
#شعر_پیشرو #شعر_متفاوت
#poet
#poem
#poetry
#magazine
#poem_iran
#cherouu
