شعر/ وحیدنجفی ( قاضی)

به جنگ آمده بود
بجنگ ؛ جنگ آمده بود/ آمد؟
صدات به حرکت
صدات بایستد به جنگ که صدا
بایستد با دوشانه به راه / چهار
سه ؛ دو ؛ یک ؛ حرکت
حرکت نمودیم به سو
هر سو که چراغ بود
به گشت های ممتد نشئه وار تنیدیم

بگذار بگویم
بگذار که تن از قلاف برکشم
بگذار که تن از قلاف برکشم به چاک
بگذار که تن از قلاف برکشم به چاک چاک تنت
که جنگ بایستد به صدات به خاک
که جنگ بایستد به صدات

جنگ باااااااااایست !

 

ناگاه صدا برخاست
بستوه بود زمان در جای جایمان
خاست به هر چرخش نقب بزند و لایه لایه مارا عقب بزند
گفت :
الا ای چرخ گردون گوشت بچرخون
بچرخ در دَوَران خود

بچرخ بچرخ در دَوَران بالا بیاورم
بچرخ بچرخ در دَوَران از دوران خود
بچرخ بچرخان مورب به پهلو بچرخان‌
گَرد گِرد گَرد گِرد

 

احتمالا فرض بر این است که زمین مدام نمی‌چرخد یعنی هنوز میتوان لاله ی گوشَت را درون آن بریزیم با درصدی از پروتز لبهات با انگشت اشاره ام که از سینه هات می‌ریخت

( احتمالا می‌چرخد )

گوشت بچرخون چرخ گوشت
گوشت بچرخون چرخ گوشت
گوشت بچرخون چرخ گوشت

 

تلخ تر ازین نمیشه اینکه چرخ بزنی ؛ از چرخ بزنی به چرخ ؛ بچرخ بچرخ وُ مُعَلّق مَلّق بزنی بین ” از ” تاااااااااااااااااااااااااااااااااا ” تای ” مزخرف
سلانه سلانه بری وُ بیای ؛بیای وُ بری
بری از تای معلق دو نقطه بریزد
..
کف دستت

دو نقطه که تا لب باز کنی بنشیند روی پیشانی
دونقطه که نقض کند حقوق بشر
دونقطه که نقض کند قوانین سازمان ملل منفعل
دو نقطه روی پیشانی فرق دارد با دو نقطه روی هر چیز
با دونقطه که از من بگیرند میشوم ننامیدنی
فرق دارد با دو نقطه که از تای معلق بریزد کف دستت

که به پرسش برسی
بپرسش برسی
که ساقهات به ساطور بزنی از تا _ تااااااااااااااااااااااااااا برسد به گوشَت که رگهات ریشه کند به چرخ گوشت و جنگ بایستد به صدات به ناگواری آب به نیلگون نگات دو شقه از محتوات برسد به ذات که کلمه است

 

#وحید_نجفی

صفحه تخصصی شعر #چرو
@cherouu
⚟☩⚞
cherouu.ir

 

http://www.upsara.com/images/cpzg_img_۲۰۱۸-۰۹-۰۳_۲۲_۳۶_۳۳_bw.jpg