در موسمِ گَردهها
باد
در انتشارِ غم اَفشانیست
من در هیاهوی خود اِفشایی!
از پستانِ معلقِ درخت انار
شیرِ سرخ میجوشد
و از واژههای ملتهبِ سرخ؛ من!
کجاست آن باد
آن بادِ تکان دهنده
در اصلِ بقا!
کجاست آن گشادهرویی
آن کلامِ نیمه روشن
که از پسِ میلههای شب
ماه را التیام میبخشد!
اکنون
جفت پایم رنج است
من دروغ را با لحنی صادقانه خواندهام
که تا گُل هست شاید مرگ؛
جانِ کمتری از پرندگان برگیرد!
کجاست گلپر
آن گونهی معطر
در رفعِ ناراحتیِ اعصاب!
که درپسِ پوسیدگیِ امیالم
بشارت لبهایش را دادهاند!
کجاست آن ضرورتِ ناگهانی
آن مرگ؛
که یک لایه گلایول وُ
یک لایه گِل
ولایه لایه گلایه است!
کجاست آن تلخترین باورِ خرافیِ من
که میان پریدن پلکها
و غلتیدن پرندگانِ زخمی
یک رگِ خونی در کار است!
کجاست آن خصیصهی مفاصل به هنگامِ استقامت؛
که من با دو مچبندِ مبتلا به آرتروز
سی بندِ منفردم
میانِ ارتعاشِ دو دست!
سی شبام
سی مرغی که شیهه میکشد
سی تابوت که مُشت میشود
کجاست آن اشیاءِ مُنهدم در مهلکهی بقا
که من گِره به گره
عطرِ گلهای مرده میدهم!
با گریبانی دریده میپرسم
-هرشیشه عطر
جان کندنِ چند گُل است؟
کجاست آن بلیطِ بی بازگشت؟
آن منِ آبیِ در آستانهی غرق شدن؟
آن منِ آبیتر
آن آب؛
که یک لایه فریاد است وُ
یک لایه سکوت
و لایه لایه هیچ!
از شاخهها
شَرم میشکوفد
از خوشههای نارسِ احوالِ آدمی؛
مَلال
مَلال!
و تو
ای مغروقِ اتفاقها ؛
بلند بلند خواندهاند تقدیرت را
برای تورها
برای اسکلهها
برای بنادری که
از گل و لای کشیدهاند تو را!
این حبابها
که تاول تاول
بر تن دریا کف کردهاند
بوسههای هواییِ باد ست وُ
بوسههای آبیِ ماهی!
این منم که چون آوایِ غریبی
در زبان پرندگان تقطیع میشوم!
در این دوراهیِ آسمان یا دریا
به شکلِ آه
از لقاح طبیعیِ ماه و ماهی
به دنیا آمدم
کجاست آن اتفاقِ ملایم
آن گمانِ خوبی که نمیافتد
بعدِ تو
با روحی لایه لایه
بر سر کرانهها ایستادهام
موج خوانی کن؛
که در پیِ تو
از گرمترین لایههای خاک برخاستهام!
و در جستجوی تو
از جویی به جویی پریدهام
موج خوانی کن
که در کشاکشِ آبراههها
من؛
یک لایه تَب وُ
یک لایه غم
و لایه لایه توأم!
#الهام_بسویط
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
