“محض اطلاع”
شب در سکوت شتاب میکند
ماه خاموش شده
ناگهان
کنار پیادهرو خفته است
حالا ﺑﻪ ﻣﻦ ﺣﻖ بدهید
مضطرب
به خانه برگردم
محض اطلاع
روز بیرنگ و معنا شده
خورشید گیرکرده
ﺗﻮﯼ ﮔﻠﻮی پنجره
شاخهی نور آویزان شده
از میلهها
و من عمریست
با چشمان خوششانس
در ظهر زمین نشستهام
کنار تصویر باغ
دو ﮔﻮﺷﻮﺍﺭﻩی آلبالو ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ میکنم
به گوش دخترم
نگاه کن
درخت رقصنده است
در باد
[این شعر
البته
پیشنهادی مدرن است.]
ﺳﺘﺎﺭﮔﺎن میریزند
روی بام دنیا
به آشیان خویش بر میگردند
انگار
ﺑرگها میبارند
یعنی ابرها
به زبان فارسی حرف میزنند
حالا ﺑﻪ ﻣﻦ ﺣﻖ بدهید
رویا ببینم
محض اطلاع.
#حسن_فرخی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
