<<برای پدر>>
نامت
نخستین کلامِ فصلهای زمین بود،
صنوبری بودی،
جوان،
با تاجی از برف،
و دستهای کلاغ بر پیشانی
تا هر شامگاه به خوشامدِ مردگان
چراغی بر شاخه بیاویزی.
ناگهان به شمایلِ رگهایِ آبیِ دستی سرد درآمدی،
دستی که بر گلویِ دلتنگیِ سالهای دورمان فشرد.
میخواستم از یادت ببرم
اما هنوز به چهرهی هفتاد و هشت سالگیات عادت نکرده بودم
وقتی
لبانت
لرزان
ترانههای عتیق عاشقان را از مزامیر داوود میخواند:
“در ژاله بار شبانگاهی به سوی تو آمدهام و زلفان مرا باد برآشفته است.”
با این همه اما نیافتمت
چنان که آن چشمان گشوده را از یاد ببرم.
آیا نام تو را از یاد برده بودم؟
نامِ آن خورشیدِ مستِ هزار رنگ را
که میان دو برف
بر قلبم باریده بود؟
#مریم_فرحزاد
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
