نشد
نشد، نرَسیدم
نشد بِرَسیدن
نشد به رَسیدنِ کال رَسیدن، که باغ
به استقبالِ پاها رفت و سیب
به استقبالِ دندانها و تخم
به آغوشِ گلو پناه داد و درخت رویاند در سینه که مبادا
قلبم از قلم افتاده پاشد…
دستهایم از ماه پیدا بود
دستهایی از ماه روشنتر
دستهایی که زنده در میلاد
دستهایی حل شده در آینههای توی آب
دستهایی که بیرون آمدند از خاک برای گشتن
دستهایی که برنگشتند با من
دستهایم، دستهایم که شکارگاهِ سادهای بود در کشورت
دست ادامهی قلب است
زلفِ قلب
دُمِ مادیانیست نشسته در سینه که نامش قلب
خودِ قلب است دست
قلبِ قلب
زبانِ گویای قلب
قاف قلب، لام قلب، لای قلب
من یک عمر در تختِ کشیدهی قلب خوابیدهام
نقطه میخورم
و کودکان شهر برایم باد میآورند که: بپران و بپر
آسمان که: نگاه کن و دیده شو
زمین که: بایست و بایستان
و تو را
که: بمیر و نَکُش، و این درست بود
حالا تمام رنگهای جهان از آنِ تو باد
حالا تمامِ حُزن بلوطهای غرب از آتش از آنِ من
حالا که پنجرهها میانِ دو دیوار
مقصودِ حنجرهها میانِ دو دیوار
حالا که میچسبد این کوچه به کفشها
_در آرزوی منجیِ زیبا
_در آرزوی شیروخورشیدِ درفشها
در جستجوی آرزوی سومِ رعناهای سرزمین
در جستجوی چنبرِ خوشدستِ ارگاسم، سرِ زمین
در جستجوی پَریدهی سر از مین…
که نبردِ نابرابرِ مختوم بود بوسه
که نبردِ نابرابرِ محتوم بود
و دستداشتنِ من نهان بود و
دوستداشتنِ من گِردترین سنگِ رودخانههای جهان بود و
«من»رود بود و
نمرود بود «عشق» در عهد عتیق
چهل چلچله در چرچیلِ عهد جدید بود
پنجاهوهفت مجلسِ رقص، پشتِ سوگ و عزا
هشتادوهشت گرهی سبزهها به آب و غذا
یا شصت انگشتِ شستِ قدیمیِ ایرانی
تصویرِ هفت پُشتِ پدرجدِ ویرانی
در قاب
در خواب
در پاششِ تکرار و تکرار و تکرارِ صفحاتِ پورنهاب…
آمدهای؟
آمدهای؟
آغازِ مِه مبارک باد با باد
#کیوان_عابدی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
