از کتف خزیده در پسِ پیراهن خوابِ برهنگی
یخِ اندوه که چکه کند بر روایت لحظه
شهد دلتنگی
غلیظ میشود بر انزوای تن
که از خمیازهی نور تنها
حشوِ خیال مانده و دلواپسیهای نمور
میانِ درهای مردّد و پردههای شکّاک
همواره پادرمیانیِ باد بوده و بس
تا کنار رفتنِ حریرِ نسیان در بزنگاهِ پوست:
که کبودیهای گذشته مسریاند و
دیوار حاشا آنقدر بلند نیست که پنهانم کند؛
در صعودِ انکار
لغزید ابری از خاطرم
گذشتم از نامی به نامی دیگر
از رحلت باران
تا بیتابی آفتاب
و بر تمامشان خطی کشیدم به بدرقه
در وارونگی لبخند و مدّ زخم
چلاندم چشم در تیمار بغض
که مهلتی میخواهم
به کوتاهی آستین شعر
تا پرخاش رنجهای مرطوب بر عینک نگاه
و بیداریِ محوِ تصویرها و سایههای کز کرده در حافظه
#بهادر_یحیی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
