از
شعرهایم را از کتاب های درسی حذف کرده اند
حذف چشم های تو از تو!
ادبیات حکومتی گفتمان حکومتی کوفت مان حکومتی
و تلو خوردن هایم به بوسیدن این خاک خوفناک
عجله دارد
ساقی های حاشیه ای پارک های حاشیه ای توالت های حاشیه ای
نخواسته ای ازمن و خواسته ای از من
نا شنیده گرفتم و در
درگرفت زلزله ای که زلزله هایی که
ودیگر این که هست :
بیرون می کشانی ام از زیر آوار ای–
هم بند بودیم در کتاب های مقدس با
ازادم کن ای آزادی از تعریف های متزلزل!
و از تن و جانی غیر طربناک
وسط جاده ایستاده اند /ایم!
میخکوب افق های از دست رفته
و در ترددند کامیون های پر از اجساد
و مسافرانی که در اتوبوس های های
و میخندند به ما
قهقهه ها قابل حدس اند
دفنم کرد در جایی جاهایی از اندام اش
به ابداع سبک جدیدی از عشق کوشیدم و
جوشیدم!
و مکانی شناور پیدا کردم برای اینکه بگویم
به او —
#علی_باباچاهی