۱⃣
هرگز به میدان اصلی شهر نرسیده باشی
هنوز نقاشی های صفوی ام از گچ بیرون نزده باشد
ترک نخورده باشد طرح های قاجاری ام
فرار می کنم با ایوان ام
با کتیبه هایم
با دامن ام
که تفرج گاه زمستانی نبود
تابستانی نبود
که نبود
هنوز به میدان نرسیده باشم با پیراهن قاجاری و نقاشی های گل و بلبل
ایستاده باشی در میدان مرکزی شهر
تردد کرده باشی بر انگشتان ماهی نشانم
در پله های مارپیچ ام بپیچی
ارابه ران.. صور فلکی… صدای مسگرها
بایست بر درگاه بلند
لب هایم را به میدان اصلی شهر ببر
با تمام دهان هایت مرا در آغوش بگیر
مینیاتورهای صفوی ام از گچ بزند بیرون
نقش جهان را بر لبم بزن.
مریم اسحاقی
۲⃣
۲٫
به نام یال های شعله ور
به نام شیر
که از فرط سکوت
از فرط آتش
در یال هایش پنهان شد
به نام آهو و انحناهای دیوانه
آهو که از لکنت اش بزرگ تر شده بود
دستش نمی لرزید
بنویس به نام می، کلمه های معلق
دشت های زرد و سبز سحرآمیز.
نترس آهو!
حالا که هرگز این قدر آهو نبوده ای
این قدر انحنای دیوانه نداشته ای
به نام زیبایی باقی مانده
فعل ها تغییر شکل می دهند
راضی می شوند
بنویس شعر سنجاب است
گردو… گردو.
#مریم_اسحاقی
وب سایت #چرو
Cherouu.ir
اینستاگرام
Cherouu11
کانال چرو
@cherouu
http://s6.uplod.ir/i/00913/11hnif5n9fp6.jpg