دو شعر از #بهنود_بهادری
۱)
این دشتِ مُرصع بابونه را
به تاراج میبرد
لشگر توسن نور
وَ شهد خورشید را
چه کسی چشیده است؟
ای ابرهای مُشبکِ مهاجر!
از کجای دریا برخاسته اید
که گَرده های تیرگی
بر پوستتان راه بر من بسته است؟
در دل شما اسراری ست
که دلشوره های نوعروسی در ساحل را
سوگوار میکُند.
آسمان
یک دشتِ کُشته ی ناپیداست
با شمع و گلهای پَرپَر.
۲)
کبود
بر (( بالینِ نور))*
همیشه جاریست
و شب
معبدی برای هجای جنون دریا و سگ.
در نخاع گیاه چه میگذرد
که باد
نرینه است در مزرعه؟
همیشه گیاهِ برخاسته از گور
سپیدی قرص_ از کتف
مینشاند بر باد.
در این هنگام
کیست
که میوزد بر ابر
ماه
یا هجای جنون دریا و سگ؟
* ترکیبی از بیژن الهی
#بهنود_بهادری
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟤🟠🟤
cherouu.ir سایت
🟤🟠🟤
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل #مجله_ادبی
#شعردیگر #شعرمعاصر #شعر_پست_مدرن #شعرسیاسی_اجتماعی_متعهد #شعر_اجتماعی_سیاسی_متعهد_انتقادی_ایران
#خوزستان_جنوب_اهواز_مسجدسلیمان
#دزفول_اندیمشک_تهران_اصفهان_آبادان
#شمال_جنوب_شرق_غرب
#نشریه_ادبی_مجله
#هایکو_موج_ناب_موج_نو
#شعرگفتار_حرکت_مرکب
#شعردهه_سی_چهل_پنجاه_شصت_هفتاد
#شعر_کوتاه #شعرامروز #شعرآزاد
#شعرپیشرو #شعرمتفاوت #شعر_حجم_دیگر_ناب_هایکو_گفتار_زبان
#poet
#poem
#poetry
#magazine
#poem_iran
#cherouu