در من قبری بکَنید
که تصادفا به قبری بخورد
و یکی دو استخوان مهدی را
با من عوض کنید
حرفهای ما تمام نشده بود
اخیراً
«امورات»م عین بی شرفها می گذرد
مرد محترمی شده ام
بعد ِ کنکور
از من چیزی نپرسیده کسی
سوسه ی درخت از سرم پریده
گنجشکها، واقعاً خیره در من
به مرافعه می رود گفتگو
در استخوانها
می خواهم
مثل آدم ، مرده باشم
خبرم
از بام هیات بولفضلی
با دهان چهار نیلوفر آهنی
بر پنبه زارهای نِزِشت* بپاشد که:
« ایهَم حَسِن غُلُنرَضا اکبِرحاجی» *
و تیتراژ از بالا بیاید
با نام ِ یکایک ِ بچه محلها،
دود از چپق پیری ها
با قوس پریزادان بخیزد
محرم به شهریور افتاده باشد
و جواب تست ها همه از دم « الف »
می خواهم عجالتا
پیاده باشم از خراسی خرمن
بی دوار مطول چارشاخ ِ دو گاو
قوطی نامم پیش پای رهگذران افتد
با در هر دستم استخوانی لنگه
خیلی مرده باشم
که رفیقا مرگ
که برادری کو جز مرگ
که جواب هر تست از دم، مرگ
*کشتزاری در خوسف
*گویش خوسفی
#حسن_متین_راد
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟤🟠🟤
cherouu.ir سایت
🟤🟠🟤
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل #مجله_ادبی
#شعر_دیگر #شعر_معاصر #شعر_پست_مدرن #شعر_سیاسی
#شعر_متعهد
#زن_زندگی_آزادی
#شعر_امروز #شعر_آزاد
#شعر_پیشرو #شعر_متفاوت
#poet
#poem
#poetry
#magazine
#poem_iran
#cherouu