۳ شعر از #راحیل_شیرآسب
۱)
بهای صحرای آینه میدهد
گسیل سبویِ چهرهی شکستهام
این دهش، مغارهی سوداهاست
سیاهی ناپیدا
که دروازه به تملکِ گشودن نمیدهد
جسدی ایستاده
روحش خواب
و
غار،
یارِ تاربسته
۲)
دنیا خواب بود وقتی رنجهای من را لالایی میدادی
بیشمس بیالف بیاگر
دنیا هنوز در مدتیست که خودش را به خواب زده!
دوسویهها بیدارند؛
زُلْ،
مشام میکشند به تنهایی زنی شبیه گرگ،
که سینهاش را میدرید
تو خیز برمیداری
تا از تویِ دیگری، از پلِ کردارِ ناکامیهایم سردرآوری،
در مدارِ گذشتنهایم
ببوی از موی باریکترم را از هرچه نمیرهاندم
مویی رسیده به پستان
هزار حیف جهان ِ بیصعود من
لایلای
فتح دریدهای میان تنگه مینالد
گرگی که جایِ خون،
به مهِ دامنهام
دو ماه را میمکد
_بیدست
۳)
مکنده
جانِ ناقوس، جیوههایش را
آینه
به گاهِ تمنا
هزار تکه میکُند.
و من، حریر خاکسترِ آهِ تو
درونِ یکی از تکهها
رویِ بختِ تخت
_ شیشهای پاکباخته.
#راحیل_شیرآسب
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد