الف
نوشتم الف…
₪
الف کشیده بود،
آه داشت و وقت تشنگی آب میاورد چشمهاش
به سمت من که می آمد ابتدای ه می ایستاد تا یک دم بگویم : آه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
و صدای سیلی از کشیده هاش می ریخت روی سطرها
الف کشیده بود خودش را ابتدای تمام قاره ها [ آسیای آفریقای آمریکای اروپای…]
و از خشکی ها ی آنور آب یاد گرفته بود که در تراشیدگی ساق پاهاش قدم بردارد وبا I باله برقصد
با حروف بیگانه راه می رفت
با حروف بیگانه می نشست
با حروف بیگانه سیگارمی کشید…
الف کشیده بود که دستی از ابتدای دبستانم بلند شد
روی تخته سیاه نوشت : الف
چند سال را دویدم که بخوانم؟
صدایی از اویل دبیرستانم به قرائت و ترتیل هجی کرد: «الف لام میم»
( باید لب هایمان به الفاظ عربی خو بگیرد)
برهنه وضو می گیرم از آب که الف دارد،از ابر که الف دارد، می ایستم در میانه ی آبان که الف دارد
و به ترتیل میخوانم : « لیله القدر خیر من الف شهر» که الف دارد…
…… و امامزاده های شهر ، با دو الف برافراشته از دو سوی گنبدها ما را که کوتاهیم به آفتاب نبردند…
………………و اوین با الفی به شکل برج های نگهبانی ما را که در بندیم آزاد نکرد…………………….
و اره ها با الف های دندانه دارشان تنها درخت هایمان را انداختند………………………………………..
آزادی اما الف داشت
دیدم آریایی ها از سمت سیبری که میآمدند الف داشتند
[برگشتم چندسال رابه عقب برگشتم چندسال رابه عقب برگشتم چندسال رابه عقببرگشته باشم خوب است؟ ]
بی وضو داشتیم از خشکی های آنور آب میامدیم فلات، با اسب و ارابه و الف های بسیارمان
بعدها دختر چوپانی بودم که گوسفندها را می برد چرا
و یادش داده بودند که علف با الف نسبتی دور دارد…
#سعیده_کشاورزی
وب سایت
cherouu.ir
اینستاگرام
cherouu11
http://t.me/cherouu