به صراحتِ خَم در خیابان
صفیرِ سرکشِ تن در نیزار
نای مرتعشِ بازو
به عضلاتِ آگاهِ کردستان
به خونِ خرّم نشاطِ منتظر
نفیِ عربده مُشتهای گِره
به دفنِ نعشِ لگدکوب
تشییعِ برگِ گلی تاریک
به ایزدِ نامیرای خون سوگند.
سوگند به این سینهی شکسته که آویزان کنماش از بندِ رخت و مفصل بسایم از جنوب بر زانوی مفاخرهام
سوگند به جوانیِ مریوانم و صدای بلندِ آسمان
خاشِ من را در ایوانِ شرق به ادوات خون غسل دادند و جهانی نشد
زاهدانم را بر سجاده به پشت خواباندند
– و خدایی رقصان را دیده بودند آنجا که خرقه در نور تهی میکرد –
ساعتِ میدان در تبریز، چارباغ، ایرانشهر، ذیل نگاهِ خدای اکباتان به دقیقهی مرگ ایستاده بود به تماشا
به خون سوگند
– خون لای درزهای کاشیها
بر نیمکتهای سرد تهران
به خون منتشر در صفحات تن سوگند
– به این کتاب سرخ
هزارصفحهی ناخوانده
به یکهزاروپانصد کتاب مستطاب پاییز سوگند.
فصلِ لب را رو به آسمان روستا مادری بر سنگ دختر میسایید و پدری پناه کودکان زمین میشد
گورهای روستایی
گورهای روستایی
قتلهای شهری
گلولههای مرکزی
به زن
به استخوان فرسوده دهان کم
به عصای نابلد
به خطای آخر سوگند.
ما واپسین ناطقانِ مکرِ زمینایم که سکوت کردهایم
ما پنداشتِ خردسالِ تاریخ که زبان گشودهایم
ما با همهی فرمهای وحشیمان، به آسودن تاختهایم
ما هراس قافله را از پشت به زنجیر کشیدهایم.
حنا بیاورید
هل بکشید:
جشنِ بزرگِ فرزندانِ نابالغِ این کویرِ عور
پایکوبانِ نوید و ندا
و بازرقصِ خدا
زیرِ نورِ چلهی پاییز به پاست.
تماشای تصاویرِ ما ارزانیِ آزادگان.
به سرخِ خون سوگند
به مصادیق نقص
بکارت افعال
چشم بستهای پشت چشمبند برق میزند به آسمان
قلبی کِدِر بازمیایستد از کشتار
اینجا خیابانِ بلندیست با چنارهای طویلِ بهتماشا
و دخترانی که
گیسو گشودهاند به تاخت بر مُردارِ پایان.
#صابر_محمدی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟤🟠🟤
cherouu.ir سایت
🟤🟠🟤
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل #مجله_ادبی
#شعر_دیگر #شعر_معاصر #شعر_پست_مدرن #شعر_سیاسی
#شعر_متعهد
#زن_زندگی_آزادی
#مادران_دادخواه
#مادران_داغدار
#محمد_مهدی_کرمی
#سید_محمد_حسینی
#شعر_امروز #شعر_آزاد
#شعر_پیشرو #شعر_متفاوت
#poet
#poem
#poetry
#magazine
#poem_iran
#cherouu