خانه را نمییابم
خانه را نمییابم
و خاکسترم را
که نام معابر و میدانها
میدانست
و
همسایگانم را
پیش از آنکه رفته باشم
آن دورتر
که سایههایی مرا احاطه میکردند
نام قدیمیام را خاک
میبلعید و
بذرهای رسیدهام را
دهانهای دیگر
آیا صورتکم را ربودهاند
آنگونه که اتاقها و گنجهها را؟
شاید
شاید کسی مرا میشناسد ـــــ
این لاشهای که میپایند
بر قنارهی شب
همسایگانم
از راهها رگ بریدهاند
و رفتهاند
با سایههایشان
از چیست؟
میپرد
رنگ گذشتهی آن در؟
آن دورتر
که بوریایی بازوان گشوده
نیمرخم
از نسیمی بیدار میشود
و خاکسترم
که از معابر و میدانها میگذرد
ــــــ تا خانهام
نام قدیمیام
تنها همین نسیم
که بال شکستهاش را
در خاک میجوید
عرصهام را
فراختر میکند.
#فیروزه_میزانی
از کتاب #حسودی_به_سنگ
منتشر در کانال آوازهای رهایی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد