برمیگردی به قاب
و خاک را آهسته کنار میزنی
از حوالی شانهای مدفون در اضلاع چوبی
میترسی از دریچهی خشکی که روییده بر دیوار
و خالکوبی اسمی که نمیشناسی،
کبود شده بر ترقوهات
میترسی از صورتی شکسته
در خطوط پنجه کلاغیات
که چنگ انداخته بر چشمها
از کرمی که باید ترمیم کند دور دهانت را
و صابونی مصمم
که میخواهد پوستی شفاف برویاند
لبخندت، ماهیچهایست غیر ارادی
کش آمده در آرواره حرف
برگشتهای به خانه حالا
از گورستانهای کنیا
با جانِ چندمت
و شعری که جا گذاشتهای در جمجمه بوفالوها
دهان به دهان میشود در اندوه جانوران
شیرهای گرسنه دست تکان میدهند
برای استخوانهایت
آرام بگیر در جانِ چندمت
در رقص پای رتیلهای مخملی
که پروار کرده ابری را در گلو
اندامهایت عبور میکند
از منطقهی حفاظت شده
عبور میکنی از اسکنِ استخوان تیغهی بینی
و رادیولوژی این بند،
عنکبوتی رسم کرده در جناق سینه
و توری که سمت دریچهی خشکیده میکشد تو را
خواب این پنجره کدام طرفی است
که هیچ بادی انگشتانت را پیدا نمیکند زیر این قاب
تا کنار بزند آهسته مرگ را
از صورتِ تازهات.
#مارال_عظیم_پور
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد