به دختر منجی، هم او که تقدیرش نگاهبانی کابوس های قوم اش است:
از گوشت فشرده ات
و ناخن که در خون تازه فرو می بری
نیز این گیسوی سوخته از آب
که با هزار سر به اطراف پراکنده ای تا
حروف قربانی بر معبد شکسته ی لکنت
به سایه ها بدل شوند،
چه طرز می گذری هر گدازه ی روز
که سلام به سخاوتی ساده و معمول
رفتاری ملایم گرفته است؟!
از آغاز و انجام آمده بودم که بگویم:
چه جای سینه ی تو سرخ است
و بادهای شرطه به رقص ماران آب
سکان بر استخوان مردگان غریق
چگونه می رانند
اما
چه چشمی گشود این قلب سیری ناپذیر
از من:
سالخوردگی ام از جهل بود و
فرزانگی
بر خط صحرا با سر و گردنی حجیم
و بدنی که از آن همگان بود
راست ایستاده بود و لبخند تیره می زد در دور؛
وای از این دعوت
که گرچه تمامی عمر با آن زیسته بودم اما
چنان در هیاتی نو بر من فرود آمد
که سرخی شرم
جانم از درون پاره پاره می کرد و هنوز
توان دیدنم نبود.
ندانستم
این ندانستم من
تقدیر ما
قربانی آفتاب بود
که روشن بماند برای عشاق
گرم و جوان روی پل آینده
تا بنوشند و بخوانند و بدزدند از مرگ.
#مهدی_راد
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟤🟠🟤
cherouu.ir سایت
🟤🟠🟤
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل #مجله_ادبی
#شعردیگر #شعرمعاصر #شعر_پست_مدرن #شعرسیاسی_اجتماعی_متعهد #شعر_اجتماعی_سیاسی_متعهد_انتقادی_ایران
#خوزستان_جنوب_اهواز_مسجدسلیمان
#دزفول_اندیمشک_تهران_اصفهان_مشهد_قم
#شمال_جنوب_شرق_غرب
#نشریه_ادبی_مجله
#هایکو_موج_ناب_موج_نو
#شعرگفتار_حرکت_مرکب
#شعردهه_سی_چهل_پنجاه_شصت_هفتاد
#شعر_کوتاه #شعرامروز #شعرآزاد
#شعرپیشرو #شعرمتفاوت #شعر_حجم_دیگر_ناب_هایکو_گفتار_زبان
#poet
#poem
#poetry
#magazine
#poem_iran
#cherouu