جراحت سقف
آوار نور بود
که خورشید بر گونههای تو طلوع کرد.
ای نفسِ گرم
نفس روشن انتظار
ندیدنت تحمل تشنگی در ظهر مرداد است
در کویری که به وسعت فاصله بیآب بود.
صبور بودم که از دریچهی زخم
از رگ خار آب نوشیدم
و جای انگشت با تیغ از فاصله کم کردم
تا گلی که بر تپهی تیز روییده بود
به رنگ سرخِ سوغات طلوع کند.
این مرد
مرد شکسته در حماسه
مرد افتاده از اسب
که از اصل سخن میگفت
از آوار لهجهی جوانمردی
به وقت تاول
و وقت زخم
بر مناسک حرکت در حرارت و عطش
از چاهی بازمیگشت
پر از تاریکی و تنهایی
آب و سرما.
#میثم_متاجی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد