خوانشی کوتاه شعری از
#بهزاد_زرین_پور
#فرزاد_میر_احمدی
حالا آن چه ها
ها چه ها
دلم را گرفته بد طوری
چه طوری بگو
چه طوری بگویم
چه ها که نکردم به آینه ها
چه ها نکشیدم به خاطر ها
که این خانه سیاه نبود
تو چه با این بازی
با این بازی چه کردی
چه ها دیده بودی تو
چه ها می بینم مگر من
که نمی توانم بگویم
گربه سیاه است
کجاست حالا آن چه ها که نکردی تو
چه ها که نگرفته دلم را دستم را
چه ها به من اصلا به تو ها
چه به روز این خانه هاآوردیم ما
به روز این گربه ها
به این بازی ها
که سیاه نبود ها
حالا کو بازی ها
کو چه ها
پس کو چه ها
به گفته ی هایدگر زبان جایی است که یک چیز آغاز می شود ،نه جایی که آن چیز متوقف می شود .به گونه ای که برای امکان حضور داشتن باید هویت داشته باشد واین میسور نیست مگر متفاوت باشد .کلام را با گفته ی دریدا ادامه می دهم و استنادم به دیفرانس است از نگاه دریدا از آنجا که دیفرانس زبان را تولید می کند پس دیفرانس چیزهایی راکه صلاحیت حضور دارند تولید می کند ، به عبارتی دیفرانس بین “چیزها” به مثابه ی چیزهایی که هستند فاصله می اندازد پس باید قبول کنیم فاصله انداختن از کارکردهای دیفرانس است .
/حالا آن چه ها /
این گزاره را بررسی می کنیم اول اینکه گره دادن عقل و عاطفه نیست تا تصویر حاصل آید دوم اینکه عنصر خیال دراین گزاره معوق است نه معلق معلق یا ماجل است یا آویخته آیا می شود بگوییم که این گزاره به گزاره ای دیگر وابسته است یا اینکه نه خودش بالذات دراین غریبانه بازی اش با زبان رفتارزبانی را به چالش وبرای چالش آفریده است این رااگر یک نرم گریزی نحوی بنامیم ساده انگاری کرده ایم ،اگر یک بازی نامتعارف با ذهن معیار بنامیم به تامل دعوت می شویم اما ! عنصر چالش در یک تعویق و تاخیر را برایمان ایجاد نموده است به عبارتی یعنی با تفاوط سروکار دارید اصلا این گفتار طرحواره نیست شاید یک وانموده از طرح است .
/ها چه ها /
تقطیع این شعر در گزاره ی دوم یا بهتر است شبه ترکیب زبانی بی بهره گیری از علامت سجاوندی “؟” جواب ابر مولف و مخاطب را می دهد این پاسخ دهنده کیست ؟ مولف ،مخاطب یا ناظری سوم ؟ های اول ابتدای بند دوم های دوم انتهای بند اول است /حالا آن چه ها ها یا حالا آن چه ها ها ؟ چه ها چالش مخاطب ادامه می یابد از های بازدم تا های جمع تا های شبه منادا
/دلم را گرفته بد طوری /
بی صغرا وکبرا چیدن یک شبه روایت را می خوانیم یک مونولوگ که “م ” باعث شده ، این یعنی آقا وخانم مخاطب باور کنید هیچ اتفاقی حاضر نیست وهیچ حاضری جدی نیست ومن هم یک شوخی هستم اما “هستم ! . چرا نگفته بد جوری ونوشته بد طوری طور با جور تفاوت اش چیست طور می تواند در بند پایین تر
/چه طوری بگو /
/چه طوری بگویم /
اینجا خارج از اینکه طور می تواند جور را دور بزند و اطوار دراماتیک را رصد کند یک پارودی زیبا را با ارجاع ضمیر به مرجعی غیر از مرجع خود ایجاد کند .چه طوری گفتن بار نمایشی دارد انگار حالت را رفتار زبانی بخشیده
/چه ها که نکردم به آینه ها /
ها کشیدن به آینه می تواند بازدمی ملالت بار باشد چیزی شبیه غصه و نفس یا چقدرها با اینه حرف زدم یا کمی بیشتر ولوم تاویلمان را بالا بکشیم برسیم به نگاه آینه ای کانت و کودک انگاری مولف که نیست و هست و شوخی امان داده انگار !
/چه ها نکشیدم به خاطر ها / بازهم خاطره ها را نمی نویسد و خاطرها بی خود یک “ه” حذف نمی شود خاطر شما را که طرف دیالوگ هستید و نیستید چون مینیمال کلامی مونولوگی است زبانی که با نفس و نفَسَ سروکار دارد
/که این خانه سیاه نبود /
پرتابمان کرد به یک گزاره که با متقدمینش همداستان نیست فعلی از گذشته “نبود ”
/توچه با این بازی /
دارد چراغ سبز می دهد به مخاطب که سیاه و خانه وبازی را در پازل بازگفت ذهنی خود قرار دهید بلکه لذت این رویداد زبانی را با من آن مولف که زیر پوستی ناظر سوم شخص شده شریک گرداند .
/با این بازی چه کردی /
چه ها دیده بودی تو /
چه ها می بینم مگر من /
اگر بخواهیم تا آخر دنیا هی تاویل می کنیم اما اساسا تاویل کوتوله می شود چون متن می گوید به خودت فشار نیاور این تاخیر ها بازی است ولی ازجنس زندگی است بی خودی نیست باور کن ! مگر من و می بینم اوج بازی تصاریف زمان و مراجع است که اینجا می رود تا
/گربه سیاه است /
اینکه گربه سیاه نماد بد شانسی باشد یانه مهم نیست اینکه من در فلاتی گربه شکل متولد شده است مهم نیست مهم احضار گربه و خانه است با موصوف سیاه که شعر را گره می دهد به توالی های منظم که نظم را به چالش کشیده
/به روز این گربه ها /
به این بازی ها /
حالا کو بازی ها /
پس کو چه ها /
پرسش ها از نوستالژی یک بودن از کوچه های پر خاطره از بدشانسی ها بوده گی و….نکته اینجاست کوچه ها بریده ،خاطره ها خاطر ..
واین تکاف کشیدن زبان بر زمان بریده بریده تیتر های درشت متن
های درشت گو را برای مخاطب به چالشی به نام
#چرو
#چرو
لذت حضار ایجاد
دیفرانس برای عبارات مقدمی که نیست و مابه ازا هایی که مصداقش رنده شدن ذهن و زبان است .متن زنجیره ای از دال هاست که هر دال مدلول مقدم برای دالی دیگر را ایجاد می کند ،بازی زبان و لخت نمودن تداعی های مصنوعی شبیه حضور همه ی غایب های مشکوک
#فرزاد_میر_احمدی
#نقد
وب سایت
cherouu.ir
http://t.me/cherouu