نیت متن/ تجربه ی متن
نگاهی انتقادى به مفهوم نیت متن از امبرتو اکو
(عادل اعظمی)
( این نقدنوشته خلاصه ای از یک پژوهش ۶٠ صفحه اى به زبان انگلیسى است – قبلا یک بار دیگر در گروههای اندیشه و شعر منتشر شده است. و این بار با درخواست چندتن از دوستان و به دلیل اهمیت موضوع یک بار دیگر تقدیم پیشگاه دوستان می گردد.)
.
امبرتو اکو یکی از نظریه پردازان نشانه شناسی و هرمنوتیک است. او در مقاله ی ” تاویل و تاویل افراطی” می گوید:
((من میگویم میان نیت مولف( که پیدا کردنش واقعا
کاردشواری است و بیشتر اوقات هیچ ارتباطی با تاویل متن
ندارد) و نیت خواننده( که به گفته ی ریچارد رورتی) شکل
متن را به طور کلی به هم می ریزد با هدف اینکه متن را با
نیت و خواست خود هماهنگ کند. امکان سومی هم می شود
در نظر گرفت وآن ” نیت متن” است.))
این موضع اکو نشانه شناسانه و ساختارگرایانه است. و به این معنی است که ما متن را از راه چگونگی ارتباط مدلول هایش با یکدیگر بررسی کنیم، و ساختار نهایی که همان معنا را در پی دارد مشخص کنیم. این آن چیزی است که اکو بعد از سطور مذکور در مقاله اش به آن اشاره می کند.
در رویکرد اکو مفهوم ” نیت متن ” در نهایت مانند نظامی معنایی متشکل از نشانه ها تعریف شده است. این در حالی است که مفهوم قصدیت( نیت مندی) intentionality که ریشه در پدیدارشناسی هوسرل دارد، اشاره دارد به نظام معنایی در روند آگاهی استعلایی، و ارتباط عمیقی با مفهوم ” تجربه” دارد، که مفهومی گسترده در حوزه ی علوم انسانی ، پدیدارشناسی و فلسفه های استعلایی دیگر است.
اما این نظریه ی اکو برای من باب مسئله ای تازه را گشود. این مسئله هم می تواند محل بحث و تبادل نظر باشد. در پس مفهوم “نیت مولف” و “نیت خواننده” دو مفهوم اساسا از یکدیگر متمایز و خاص “تجربه ی مولف” و ” تجربه ی خواننده ” وجود دارد. پرسشی که در این جا سعی دارم به آن پاسخ دهم این است که: آیا می شود با نگرشی پدیدارشناسانه مفهوم تجربه ی متن را توضیح داد؟
شاید نگرشی هیدگری برای پاسخ به این پرسش شروعی رضایت بخش باشد.
هایدگر پس از تحلیل خودش درباره ی ” جهان” و آنگونه ” در _ جهان _بودن” هایی که دازاین از خود به نمایش می گذارد به مفهوم “بودن – در” که سومین و آخرین عنصر از ساختار کلی “بودن – در – جهان” است روی می آورد. هیدگر می گوید آن هنگام که ما به روابطمان در جهان، به سان روابطی میان عین و ذهن می نگریم، دازاین دقیقا مانند هستی ای درآن “میان” است. این بدین معناست که دازاین به دام هیچ ذهن یا کالبدی نمی افتد. دازاین تلاش می کند بسازد و در واقع همین کنش ساختن، “شدن” است. آن معیاری هم که گوهر این هستن را با آن می سنجیم زبان است، آن هم به شرطی که گوهر زبان را مورد توجه قرار دهیم. گوهر زبان نه آن جنبه ی ابزاری و تثبیت شده ی زبان بلکه جنبه ی پویا و خود زای زبان است، که همزمان با تاریخ دازاین تاریخ زبان هم روندی پیش بینی نشده و پیش رونده را طی می کند. آن زبانی که مد نظر هایدگر است زبان متن، ادبیات به طور کلی و نهایتا شعر به طور خاص است.
متن به دلیل ویژگی پویایی و وضعیت لغزنده و بی ثباتش در هر موقعیت تاریخی ساختار ” در – آنجا – بودن ” خودرا در حفظ می کند، واین در -آنجا – بودن محمول تمام ساختارهای پیشین “هستن – در – جهان” مانند ترس، دلهره و… است. که مهمترین آنها در متن اپوخه(suspension که مفهومی هوسرلی است) یا همان تعلیق است. این از یک طرف؛ و از طرف دیگر مکانیزمهای درون متن هماهنگ است با آخرین نظریه های هوسرل که در آن نظریات تا اندازه ی زیادی از رویکردهای ذهن گرا فاصله گرفت، و تلاش کرد پدیدارشناسی را با مفهوم هایی تاریخی و جامعه شناسانه تحت عنوان تاریخ و زیست_جهان پیوند دهد. به نظر هوسرل ما باید همه ی حقایق علمی و فلسفی خود را روی شالوده ی زیست_جهان ، یعنی مشارکت در جهان معانی مشترک، بنیاد نهیم. آیا متون این چنین نمی کنند، اگر حداقل این کار هم از دست آنها برنیاید یک بازی تاویلی میان خواننده ی مستتر و خواننده ی بالفعل همیشه در جریان است که یک بازی شناخته شده برای همه ی ماست. بنابراین متن نه تنها نظام و انسجام خود را حفظ می کند بلکه مانند نظامی از آگاهی همه ی کنش های دازاین و نوسانات او را دارد. و همزمان به سان یک سوژه مواضع هم-زمان و در-زمان خود را در برابر پدیده ها در خارج از خود دارد. بنابراین نیت متن هراندازه که مفهومی ساختارگرایانه و زبانی باشد ( در نگرش اکویی) به همان اندازه هم میتواند سویه ای انتزاعی و استعلایی داشته باشد و تجربه ی متن وضعیتی است که متن در طول پروسه ی خوانش کسب می کند. و البته موثرترین تجربه را متنی می کند که بیشترین کار بر روی زبان در آن متن انجام شده باشد.
( قسمتی از جستار: تلاشکی در جهت توضیح تجربه ی متن)
#عادل_اعظمی
#یادداشت
?صفحه ی تخصصی شعر #چرو?
@cherouu
Cherouu.ir
http://s6.uplod.ir/i/00913/8mrz9nhf589e.jpg