و هول
مثل شب
در ما نشسته بود
و تو تنهاییات را دیدی
و من تو را که در مجاورم غرق میشدی
و من حتی نمیتوانستم
فریادت را لمس کنم
میگویم
در آخر این رها شدن
باید به جایی پیوست
باید
باید برای زیارت خدایی عازم شد
در چشمهای تو
آواز تمام مردم دنیا را میبینم
و رگبار تمام ابرها را
بر فراز همهی اقیانوسها
و آنک
مزار آنکس
در جنگل تنیدهی زیتون
در کنار رود
در زیر شعلههای زرد دودی مشعلها
تنهاست
و یارانش که جمله به اشک نشستهاند
هر یک
جداجدا میگریند
و تو جدا از من
و من تنها از تو
به تبریزیها مینگریم
که هر یک برگ سرخی را به کاکل میکشند
من برای تمام مزارها
با چشمهای خودم آب میآورم
#حسین_رسائل
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🔴⚪️🔴
cherouu.ir سایت
🔴⚪️🔴
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل
#ژن_ژیان_ئازادی
#شعر_امروز
#poet
#poem
#cherouu
#woman_life_freedom